تکنولوژی،آب و هوا و بحران ایران
نویسنده: پویا جفاکش
مادر که اسیر خاک شالی شده است
با این همه رنج،دست خالی شده است
از پای ترک خورده ی او فهمیدم
در باغ بهشت، خشکسالی شده است
(روح الله دنیادیده حور: مجله ی عطر شالیزار: شماره ی فروردین و اردیبهشت 1395: ص24)
چهارشنبه ی گذشته چند روز پس از این که خطیب نماز جمعه ی تهران، مردم نگران و خشمگین ایران را به سست ایمانانی که در زمان پیامبر از اتحاد مشرکان،کافران، یهود و نصاری علیه اسلام دچار خودباختگی شدند، تشبیه و و شکست قریب الوقوع "این قلدر" (ترامپ) از "علی زمانه" (رهبر ایران) را پیشبینی کرد، در وقت غروب موقع ورود به مسجد امیرشهید لاهیجان با مردمی همهمه کنان در حیاط مسجد روبرو شدم.ابتدا توجهی نکردم و به درآوردن و گذاشتن کفشهایم در جاکفشی روی آوردم.اما دیدم جز صندوق هایی که قفلشان خراب است بقیه ی صندوقهای کفش پرند که برای آن دقیقه کمی عجیب بود.پیش خود گفتم:«آیا امروز مناسبت مذهبی خاصی است که مردم بیشتری به مسجد آمده اند؟» در این فکر بودم که پیرمردی غرغرکنان در حالی که به خودش میگفت: «عجب با اینها گرفتار شده ایم؟آب ما را برداشته اند برده اند به دزفول!» با اعصاب خردی کفشهای خود را درآورد و به سرعت وارد سالن ادای نماز شد (در زمان حاضر، خوزستان به دلیل معضل بی آبی درگیر شورشهای عدیده است).از آنجا که یک بار کفشم را در کفش کن مسجد کنفگوراب به سرقت برده بودند و دوست نداشتم یک باردیگر کفشم را در فضای بدون صندوق و شماره از دست بدهم، تصمیم گرفتم به سرعت نماز را فرادی ادا کنم و بیرون بیایم.اما با ورود به سالن نظرم عوض شد.
در سالن مردان، درگیر جر و بحث بودند.دو روز بود محله ی امیرشهید آب نداشت. در وقت اذان مغرب، روحانی مسجد وارد شد.پیرمردی که روی صندلی نشسته بود چاپلوسانه با صدای بلند گفت «بر جمااال محممممد صلوااات» و در حالی که صدای ضعیف صلوات در فضا پیچیده بود، به سرعت بلند شد و بدون وقت تلف کردن با دویدن خود را به روحانی رساند و او را سوال پیچ کرد درحالیکه افراد به تدریج گردشان را میگرفتند.روحانی مسجد به بذله گویی و صمیمیت با مردم شهرت داشت.اما آن روز قیافه ای جدی به خود گرفته بود شاید نمیخواست مردم زیاد امیدوار شوند.زمانی که به خواندن اقامه در صف جلو مشغول بود، مردم هنوز داشتند درباره ی مشکل پچ پچ میکردند.آن روز از معدود روزهایی بود که موقع نماز، جمعیت نمازگزاران مرد، یک ششم فضای سالن مسجد را اشغال کرده بود.قطعا بخشی از نمازگزاران فقط برای حرف زدن با روحانی که به خاطر عمامه اش یک آدم حکومتی محسوب میشد، به مسجد آمده بودند.پس از پایان نماز عشا،روحانی بدون توجه به تلاوت قرآن توسط دیگران با چشمهای درشت به عقب سالن آمد و از یکی از کارگزاران پرسید: «آب آوردند؟» کارگزار پاسخ منفی داد. روحانی دو مهر که یکیشان کوچکتر از دیگری بود روی هم سوار کردو یک نماز دیگر (احتمالا نماز حاجت) را دور از جمع با صدای آهسته به جای آورد و قبل از متفرق شدن جمعیت رفت.
زمان حاضر (تیرماه 1397) از نظر میزان گرما طی دوران زندگی 32ساله ی من بیسابقه بوده و معضل کم آبی را حتی به گیلان هم که از نظر آب در ایران کمتر مشکل دارد رسانده است. این گرما احتمالا در بحران های اجتماعی-سیاسی بسیاری که در ایران و دیگر نواحی خاورمیانه در جریانند نقش دارد و این از طریق نظریه ی طبایع چهارگانه در طب سنتی اسلامی قابل توجیه است.
نظریه ی مزبور که عناصر چهارگانه یعنی آب،آتش،خاک و هوا را در انسانها به ترتیب در مزاجهای بلغمی، صفراوی،سوداوی و دموی شناسایی میکند، بنا به کتاب "اسرار خوراکیها" از دکتر غیاث الدین جزایری از طریق کارکرد غدد داخلی بدن انسان قابل تبیین است.دکتر جزایری در این کتاب آرزو میکند که روزی علم غددشناسی به چنان درجه ای برسد که پزشک بتواند از طریق آن، نیازهای واقعی بیمار را تشخیص دهد و بر اساس آنها دارو تجویز کند.اگر در طبایع چهارگانه دقت کنیم متوجه میشویم که در میان آنها صفراوی مزاجی یا طبع آتشین در منطقه ی ما افزایش یافته است.این طبیعت گرم و خشک، مرحله ای بین دموی مزاجی(گرم و تر) و سوداوی مزاجی (سرد و خشک) است.دموی مزاجی ناشی از کمکاری و سوداوی مزاجی ناشی از پرکاری غده ی تیروئید است.دموی ها آدمهایی خونگرم، الکی خوش و کم حافظه اند و در ایران عمدتا در بنادر جنوبی یافت میشوند.در منطقه ی بیابانی خاورمیانه که به جز درخت خرما محصولات گیاهی اندکی وجود داشته اند خوردن خرما و آرد هسته ی آن از مهمترین دلایل دموی مزاجی بوده است.برعکس دموی ها، سوداوی ها افرادی اندیشناک، گوشه گیر، بدبین و محافظه کارند و در ایران عمدتا در گیلان یافت میشوندکه دلیل اصلیش آب و هوای این خطه و مصرف بالای برنج،سبزیجات شمال و ماهی شمال در آنجا است.سوداوی ها به ترسویی و عدم توان بالا در تصمیمگیری شهرت دارند و شاید به همین دلیل است که گیلانی ها چه در انقلاب سال 1357 و چه در وقایع اخیر از شورشهای تندروانه تقریبا برکنار بوده اند.
مرحله ی بین سوداوی مزاجی و دموی مزاجی در ممالک با آب و هوای سرد وتر چون انگلستان، بلغمی مزاجی است که با خونگرمی در معامله و خونسردی در دوستی شناخته میشود.اما در ناحیه ی گرم و خشک، نتیجه به احتمال زیاد صفراوی مزاجی خواهد بود.صفراویها بین دو مزاج پیش گفته سرگردان و تقریبا غیرقابل پیشبینیند: گاهی بسیار آرام و گاهی بسیار تندخویند.همچنین گاهی شهوتران و گاهی مقیدند.تصمیمگیریشان آنی و بدون فکر است و در این حالت، گاهی بدون هیچ دلیل منطقی در اثر خشم دست به قتل می آلایند یا در اثر یک شنیدن یک خبر بد، سکته میکنند.صفراوی ها مصداق بارز هارت و پورت توخالی یا به قول قدما "عنتریات" (منسوب به عنتره ابن شداد جنگجوی عرب) هستند.یکی از مهمانان بسیجی حلقه ی صالحین یک بار بدون فکر عمل کردن ایرانیها را دارای سابقه ی تاریخی دانسته و مثال آورده بود که در زمان جنگ ایران و عراق، یک بار که یک هواپیمای عراقی از مرز ایران گذشته به آسمان کشور پای گذاشته بود،کشاورزان ایرانی به سمت آن بیل و داس پرتاب کردند تا آن را پایین بیندازند! که البته در آخر، نظامیان ایرانی هواپیمای دشمن را سرنگون کردند.مثال دیگرش آیت الله احسانبخش امام جمعه ی اسبق رشت بود که در همان سالها گفت «اگر هواپیماهای عراقی بیایند ما آنها را با "کرده خاله" kardakhalaپایین میکشیم» که تا مدتی جاسوسان عراق درگیر این بودند که کرده خاله کدام سلاح سری مخوف ایرانیها است که هیچکس اسمش را نشنیده است. (درواقع، در گیلکی غرب گیلان به چوب نوک داری که دسته ی سطل را بر آن نهاده با آن از چاه آب میکشند کرده خاله گفته میشود.)
در قدیم گروهی از اعراب با خوردن رژیم ماست و خرما (که طبعی متضاد دارند) از معدود انسانهای متعادل روی کره ی زمین بودند.نوع لباس و عمامه یا دستاری که بر سر نهاده میشد نیز به گونه ای طراحی شده بود که اعتدال مزاج را حفظ کند.اما از آنجا که سختکوشی و پرانرژی بودن در صحاری بیرحم عربستان برای بسیاری لازم بود مصرف گوشت بالا رفت که چون این بر هر دو مزاج دموی و سوداوی تاثیر منفی میگذارد، صفراوی مزاجی گسترش یافت که نقش مهمی در جنگها و کدورتهای قبیله ای ایفا میکرد.
امروزه قربانیان اصلی صفراوی مزاجی جوانان هستند.جوانان به صورت عادی در سنین زیر 30سال دارای طبع گرم و تر هستند.اما پس از آن در اثر تجمع کلسترول ، سودا در بدن افزایش می یابد و از این رو است که بارها دیده اید شخصی که به جسارت بیجا و خوشگذرانی معروف است در سنین بالا به اخلاقگرایی و احتیاط میرسد.اما امروزه در اثر افزایش استرسها و فشارهای روحی-روانی و کاربرد گسترده ی وسایل الکترونیکی ارتباطی چون تلویزیون، کامپیوتر و موبایل (که سودازایند)، سودا بیش از پیش به حریم جوانی نفوذ، و برخورد سودا و دم ،عدم تعادل را در جوانان تشدید میکند.اگر جوانان ما مثل اعراب قداره بند قدیم، همیشه یک چاقوی ضامندار در جیب خود دارند عجیب نیست.این هم که اینقدر جوانان ایرانی از فیلمهای پرزدوخورد استقبال میکنند عجیب نیست.سریال ها و کارتونهای مشهور و محبوب قدیمی که زمانی موقع پخششان خیابانها خلوت میشدند از نظر نسل امروز خسته کننده به نظر میرسند.
در سال 1985 "فرج فوده" روشنفکر مصری –که بعدا در 1992 به دلیل انتقاداتش به بنیادگراهای اسلامی به دست آنها ترور شد(1)-بیان کرد که ایرانیها شورش علیه رژیم شاه را از سر ریسک انجام داده اند چون مطمئن بودند رژیم شاه اصلاح ناپذیر است، و از آنجا که سردمداران فعلی ایران جز تکیه کردن بر اعتقادات مذهبی مردم برنامه ای برای آینده ندارند،روزی مردم مجددا این ریسک خطرناک را مرتکب خواهند شد.آیا 33سال بعد برای تحقق پیشبینی فوده زمان زیادی نیست؟ من فکر میکنم تاخیر از آن رو بوده که در اثر گسترش زندگی صنعتی پس از جنگ ایران و عراق به دلایلی که گفتیم، سودا در مردم غلبه و آنها را محافظه کار کرده بوده اما به تدریج گرمای کلافه کننده معادله را به هم ریخته است.
رواج بی ناموسی های جنسی در بین جوانان امروز، پیشتر زنگ خطر را به صدا درآورده بود.علاقه به آمیزش جنسی، از ویژگیهای افراد با اراده و رهبران است که در مردان با چانه های پهن یا دوشقه و سینه های فراخ، و در زنان با چانه های نوکدار مشخص میشوند.اما دیگر جوانان از سر تزلزل و خودخوری بدون علاقه ی قلبی و برای گول زدن خود و دیگران، به تنها چیزی که به نظر میرسد در آن میتوانند از قهرمانان قلابی فیلمهای غربی تقلید کنند یعنی دون ژوآن مسلکی مشغول میشوند.این تنها در ایران معضل نیست ولی حساسیتزا بودن مسئله ی جنسیت در ایران، جوانان بی اراده ی ایرانی را عصبی تر کرده است.
خبر خوب این که به گفته ی دکتر حوراء شریف، افراد صفراوی مزاج درصورتیکه در شرایط مناسب قرار بگیرند، در مسائل علمی و فکری به پیشرفتهای بالایی میرسند چنانکه اعراب حجازی و نجدی اگرچه در زادگاه خود استعداد چندانی در این مسائل از خود نشان ندادند ولی اعقابشان در در کشورهای آباد اطراف چون ایران،انواع علوم را توسعه دادند.پس اگر سعی کنیم میتوانیم مشکل را به فرصت تبدیل کنیم.البته اگر بتوانیم از این شرایط بحرانی –که کم کم از آن بوی جنگ آب به مشام میرسد- جان سالم به در ببریم.
پینوشت:
1-دیالوگی از دادگاه قاتل فوده گزارش شده که در کشورهای عربی به اندازه ی دیالوگ امیرعباس هویدا و خودکار جادوییش در دادگاه (نزد ایرانیها) شهرت دارد:
قاضی: چرا فوده را کشتید ؟
قاتل: چون او مرتد بود.
قاضی: چطور متوجه شدید که او مرتد است؟
قاتل: از کتاب هایش روشن است
قاضی: آیا کتابهای او را خوانده اید؟
قاتل:نه.من خواندن و نوشتن بلد نیستم.
منابع:
1-اسرار خوراکیها: غیاث الدین جزایری: کتابهای پرستو:1363:ص213 تا 280
2-صفحه ی سودایی ها در وبلاگ مزاج شناسی
3-مقاله ی طب اسلامی (در ماهنامه ی جامعه شماره ی 87): حورا شریف
4-صفحات گم شده ی تاپیک مزاج شناسی_ تبادل نظر نی نی سایت
شاید این مطالب هم برای شما جالب باشد: